★★★ باژبود ★★★

★★★ ادب و عرفان و هنر ★★★

★★★ باژبود ★★★

★★★ ادب و عرفان و هنر ★★★

◆◆◆ اللهم صل علی محمد و آل محمد ◆◆◆

سلام علیکم ؛
در روز و روزگارانی که انسان دچار نسیان گشته و آنسان بودن خود را از یاد برده است ، ما کمر همت بسته ایم که فرایادش بیاوریم که از کجا آمده ایم ؟ در کجا هستیم ؟ و به کجا خواهیم رفت ؟
در ادامه این راه سهل و ممتنع از جان و دل ، پذیرای گوهر نقدتان می باشیم .

" دعاگوی وجود شریفتان : مجید شجاعی ؛ مدیر سایت باژبود "

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان

۱۲ مطلب با موضوع «معارف اسلامی» ثبت شده است

سؤال : آیا قرآن اشاره ای به حرمت ریش تراشیدن کرده است؟

جواب: آری. در چند آیه از قرآن می‌رساند که تراشیدن ریش حرام است.

« و اذا ابتلی ابراهیم ربه بکلمات فاتمهن»

در کتاب گرانسنگ و ارزشمند وسائل الشیعه از تفسیر علی بن ابراهیم قمی (ره) که در وثاقت و اعتبار او حرفی نیست در ذیل آیه ی شریفه از حضرت امام صادق (ع) نقل شده است که فرمودند:

وقتی خداوند حضرت ابراهیم (ع) را خوب مورد امتحان قرار داد به اینکه فرزندش اسماعیل را ذبح کند، حضرت ابراهیم (ع) پس از بیدار شدن تصمیم بر ذبح فرزند خویش گرفت و پروردگار هم به جهت پاداش حضرت ابراهیم (ع) فرمود:

«پروردگار هم به جهت پاداش به حضرت ابراهیم (ع) فرمود: ما تو را امام بر مردم قرار دادیم و سپس ( (حنیفیت) ) یعنی پاکیزگی که ده چیز پاک است را بر او نازل کرد، حضرت هم آنها را با خود آورد که تاکنون نسخ نشده و تا روز قیامت هم نسخ نشده و تا روز قیامت هم نسخ نخواهد شد که پنج چیز آن راجع به سر و عبارت است از:

۱- گرفتن شارب (سبیل) ۲- ریش گذاشتن ۳- تراشیدن موی سر۴- مسواک کردن۵ - خلال نمودن.

و پنج چیز دیگر آن مربوط به بدن است که عبارتند از:

۱- تراشیدن موهای زائد بدن۲- ختنه کردن ۳- ناخن گرفتن ۴- غسل جنابت ۵- طهارت با آب.

تا اینجا معلوم شد که بنا به فرموده ی حضرت امام صادق (ع) یکی از احکام دهگانه ی آئین ابراهیمی ریش گذاشتن استکه خداوند بر حضرت ابراهیم (ع) نازل فرموده است.

خداوند تبارک و تعالی در سوره نحل می‌فرماید:

اتبع مله ابراهیم حنیفا.

ترجمه: (ای رسول ما از آئین حنیف و پاک حضرت ابراهیم (ع) تبعیت کن).

و معلوم شد یکی از احکام این آئین ابراهیمی گذاشتن ریش است.

حال آیا تنها پیامبر اسلام مامور به پیروی از آئین ابراهیمی می‌باشند؟ خیر زیا خداوند در سوره آل عمران فرموده:

«قل صدق الله فاتبعوا مله ابراهیم حنیفاً»

ای پیامبر به امت خود بگو، راست گفت خدا: از آئین پاک ابراهیم (ع) پیروی کنند.

« و ما اتئکم الرسول فخذوه و ما نهئکم عنه فانتهوا».

ترجمه: آنچه را پیغمبر برای شما آورده (از حکم) آنرا بگیرید و از آنچه شما را نهی فرموده است خودداری کنید).

و ما روایات زیادی از پیامبر اکرم داریم پیرامون نهی از تراشیدن نهی و امر نمودن به گذاشتن ریش.

«و لا تلقوا بایدیکم الی التهلکه».

ترجمه: (و خودتان را به دست خودتان به هلاکت نیندازید).

چون تراشیدن ریش دارای امراضی است لذا قرآن هم اشاره دارد که نباید کسی خود را به هلاکت بیندازد، آنهم بدست خود ، 

پس با توجه به پنج آیه ی فوق و فرمایش امام صادق علیه السلام روشن شد که بنا به آیات قرآن، هم پیامبر و هم امت ایشان مامورند به ریش گذاشتن.  

ممکن است (درباره ی آیه ۹۵ سوره آل عمران) گفته شود «اتبعوا» صیغه ی امر است و دلالت بر مطلق مطلوبیت اعم از وجوب و استحباب دارد، لذا ممکن است این پیروی کردن واجب نباشد بلکه مستحب باشد.

در جواب عرض می‌شود درست است که صیغه ی امر دلالت بر اعم از وجوب و استحباب دارد، لکن در صورتی که قرینه ی حمل بر استحباب موجود نباشد، عقل حکم بر لزوم اطاعت از امر مولی می‌کند و در این آیه ی شریفه این چنین است.

باز ممکن است گفته شود قرینه بر استحباب موجود است و آن اینکه ریش گذاشتن در سیاق بعضی از مستحبات قرار گرفته پس به حکم وحدت سیاق باید حمل بر استحباب شود.

عرض می‌شود بله در سیاق بعضی از مستحبات قرار دارد لیکن در بین این ده چیز غسل جنابت هم وجود دارد که یکی از غسلهای واجب می‌باشد، به همین دلیل می‌توان گفت در اینجا قرینه حمل بر استحباب وجود ندارد و لذا هر کدام از اینده چیز به سبب صیغه ی اتبعوا عقلاً واجب خواهد بود مگر اینکه رخصتی از جانب شارع به ما رسیده باشد که در بعضی از اینها همچون مسواک زدن رخصت رسیده و در بعض دیگر مانند غسل جنابت و ریش تراشی رخصتی به ما نرسیده است.

نتیجه این که ریش گذاشتن به حکم عقل واجب می‌باشد .

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۹۵ ، ۱۹:۰۹
مجید شجاعی

علی علیه السّلام فرمود : ای سلمان ، آیا می‌دانی اوّل کسی که با او بر منبر پیامبر صلی اللَّه علیه و آله بیعت کرد که بود ؟ عرض کردم : نه ، ولی او را در سقیفه بنی ساعده دیدم هنگامی که انصار محکوم شدند 

، و اوّلین کسانی که با او بیعت کردند مغیرة بن شعبة و سپس بشیر بن سعید و بعد ابو عبیده جرّاح و بعد عمر بن الخطاب و سپس سالم مولی ابی حذیفه و معاذ بن جبل بودند .

فرمود : در باره اینان از تو سؤال نکردم ، آیا دانستی هنگامی که از منبر بالا رفت اوّل کسی که با او بیعت کرد که بود ؟ عرض کردم : نه ، ولی پیرمرد سالخورده ای که بر عصایش تکیه کرده بود دیدم که بین دو چشمانش جای سجده ای بود که پینه آن بسیار بریده شده بود ! او بعنوان اولین نفر از منبر بالا رفت و تعظیمی کرد و در حالی که می‌گریست گفت :

( سپاس خدایی را که مرا نمیرانید تا ترا در این مکان دیدم ! دستت را ( برای بیعت ) باز کن ) .  

ابو بکر هم دستش را دراز کرد و با او بیعت کرد . سپس گفت: ( روزی است مثل روز آدم ) [۱] ! و بعد از منبر پائین آمد و از مسجد خارج شد .

علی علیه السّلام فرمود : ای سلمان ، می‌دانی او که بود ؟ عرض کردم : نه ، ولی گفتارش مرا ناراحت کرد ، گوئی مرگ پیامبر صلی اللَّه علیه و آله را با شماتت و مسخره یاد می‌کرد . فرمود : او ابلیس بود . خدا او را لعنت کند .

● اسرار آل محمد علیهم السلام - صفحه ۲۱۹ .

_____________________________________


[۱] :  اشاره به حیله شیطان نسبت به حضرت آدم علیه السّلام در بهشت است ، و خود شیطان بیعت ابو بکر را به آن تشبیه کرده است .

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۹۵ ، ۲۱:۳۹
مجید شجاعی